خندیدوردشد...

پسرخوب-عاشقانه

مراقب من باش .... از من فقط تو مانده ای

 



نظرات شما عزیزان:

دخی بی مخ _ محیا
ساعت10:14---1 ارديبهشت 1394
طناب دار جلو چشام

یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام

رفیقام قاطی دشمنام،

نمیشه تشخیص دادشون از هم

مثل ضربه هایی که زده بودم

نا منظم و پشت سر هم

میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر

یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر

نگاهش قفل تو چشام

خالی میشه زیر پاهام

یکم سر و صدا

تــــــــــــــــــــمــــــ ــــــــــــــــــــام





nazanin
ساعت19:36---22 فروردين 1394
هی رفیق!
بدون چتر کنارم قدم نزن خیس دلتنگی هایم میشوی...
دنیای من ابری تر از ان است که فکرش را میکنی...


reyhane
ساعت6:21---22 فروردين 1394
انتظارش ، انتظارم سير كرد
آنكه ميخواهد بيايد دير كرد
تا به کى در انتظارش ديده بر در دوختن؟
آمدن ، رفتن ، نديدن ، سوختن


nazanin
ساعت12:11---18 فروردين 1394
به بعضیا باید گفت تردمیل میخوای چیکار اعصاب من هست!!!!!!!!!!!!!!!!

نعیمه
ساعت20:38---5 فروردين 1394
به بعضیا باس گف:

خجالت اعتیادنداره....

تفریحی هم ک شده، بعضی وقتا بکش!!!!


سارا
ساعت3:07---4 فروردين 1394
تـا حــالا شـده هنــدزفــرے بــزارے گـوشـت دراز بڪـشــے...

خــوابـتـــ‌ـ ببــره آبــــ بــره تــوش خـیــس شــہ؟؟؟

نـگــرفـتــے حــرفـمــو؟!

هــــــــــــــــــــHeــــــ ــــــــــــــہ....

بـیــخـیال...!


nazanin
ساعت13:02---24 اسفند 1393
Daqiqan

maryam
ساعت22:59---21 اسفند 1393

خــٌــدایــــــا !!
آغوشـَــت را اِمشب به من میدَهـــــی ؟
برای گفتن !
چیــــزی نـَــدارم ..امـــا برای شنفتن ِ حرفهـــــای تو ؛
گوش بسیــــــار . . .
می شـَــود من بغـــض کنــَــم ؟
تو بگـــویی :
مگر خدایت نباشــَــد که تو اینگــــونــه بغض کنــــی . . . ؟
می شود مـَــن بگویـــَــم “خـدایـــــا”
تو بگـــویی :جان ِ دلـــم . . . !
می شـــود بیـــایی ؟
تمنــــا میکنـــَـم


reyhane
ساعت3:31---19 اسفند 1393
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﺩﻧﯿــــﺎ ﺑﺪ ﻧﯿــﺴﺖ !!
ﮔﺎﻫﯽ ﯼ ﻧﻔﺮ
ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﺶ … ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ … ﺑﺎ ﮐﻼﻣﺶ … ﺑﺎ ﻭﺟــﻮﺩﺵ … ﺑﺎ ﺑـــﻮﺩﻧﺶ …
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻣﯿﺴـــﺎﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮎ ﺩﯾﮕﺮ
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ


somaye
ساعت11:04---15 اسفند 1393

گفتم خدایا دلگیرم

گفت: حتی از من؟

گفتم خدایادلم را ربوده اند

گفت: پیش از من؟

گفتم خدایا دوری ازمن

گفت: تو یا من؟

گفتم خدایا تنهاترینم

گفت: بیشتر از من؟

گفتم خدایا اینقدرنگو من

گفت: من تو ام تو من!


khoshmeeeeeel
ساعت19:29---14 اسفند 1393
حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه..

king_girl
ساعت15:25---14 اسفند 1393
مــــــنظورم بــــــه
خیلیــــــــــــاس
کـــه بــــدونـــــــــــن
اینجوریــــاس☞
√همـــــــــیشه ســـــرم
بـــــــــالاس
چــــــــون بالاســـــرم
خـــــــــداس√
♡خــــیلی وقـــتا تــو
خــودمــــــــــــم
چـــون مـــــن عاشـــق
خــــودمـــــــــــم♡
✘گــــاهی وقــتا
هستـــم رو فـــاز
گاهــــی وقتــــام
هـــی فــاز رو فـــاز✘
††حــــالا شــــمام هــــی
بـــــــه خـــــــــــودت†† ⊆بـــــــــــــــــناز


king_girl
ساعت15:16---14 اسفند 1393


ﺗﻮﺑﻬــــــﺶ ﻣﯿﮕــﯽ
✵↩ﺩﺧﺘــــــﺮﺑــــازی↪✵
مـــــﻦ ﻣﯿﮕـــﻢ

✠↙لـــــاﺷــــﯽ ﺑــــﺎﺯﯼ↘✠

ﭼﻮﻥ❦ ﺩﺧـــــﺘﺮ❦ ﻭﺍﺳﻪ卐ﺑ‍ـــــــــﺎﺯﯼ卐ﻧﯿﺴ ﺖ

ﻭﺍﺳــــــﻪ

❀♥ﺯﻧــــــــﺪﮔــــﯿـــــ< br />


king_girl
ساعت17:50---13 اسفند 1393
نامردها !

چند بغض به یک گلو ؟


♥̲ɛ̲ʟ̲ɨ̲ֆ̲ǟ̲ʀ♥
ساعت17:42---13 اسفند 1393
سلامتی سیگارم که مطمئنم قبل از من با کسی لب نگرفته

سهیلا
ساعت16:21---13 اسفند 1393
خــــــــــدایا دریاب این بنده ات را…

بنده ای کہ تو خنده هاش گفت: خـــــــــــــــدایا شـــــــــــکرت !!

و تو گریه هاش گفت: خــــــــدا بــــــــــزرگه !!

و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت: مــــــــــنم خدایی دارم.


سهیلا
ساعت16:19---13 اسفند 1393
بسلامتی اون لحظه ای که از همه دنیادلت گرفته…

نه کسی رو داری باهاش دردودل کنی…

نه دلت میخواد کسیو ناراحت کنی…

سکوت میکنی وتو دلت میگی: باشه اینم میگذره.


محدثه
ساعت13:39---13 اسفند 1393

خدایا دقت کردی شوخی شوخی داریم بزرگ میشیم!!!
قرار نیست مارو یخورده به ارزوهامون برسونی؟؟؟


fatemeh
ساعت23:32---12 اسفند 1393
لیست کارهای امروز من:

1-شمارش نعمت هایم

2-تمرین مهربانی

3-رها کردن آنچه از کنترلم خارج است

4-تنفس عمیق

5-کمک پنهانی به دیگران

6-زندگی از سر شوق

7-خندیدن از ته دل


fatemeh
ساعت23:31---12 اسفند 1393
باید خوب و بد دنیا را پذیرفت،
وقتی ناراحتی لبخـــ☺ـــند زد،
به داشته ها عشـــ♥ـــق ورزید و
آنهایی که رفــــته اند را به خــاطر سپرد...

همیشه بـــبخشـــید ولی هرگز چیزی را فــــراموش نکنید،
از اشــــتباهاتتان درس بگیرید اما هرگز افســــوس نخورید،
آدمها تغیــــــیر میکنند؛
مشــــــکلات بوجود می آیند؛

اما یادتان باشد
زندگی میگذرد...


سارا یکتا
ساعت22:58---12 اسفند 1393
همسایمون نذری آورده بود اومدم تشکر کنم قاطی کردم گفتم :خدا رو شکربیچاره فکر کرد ما داشتیم از گرسنگی می مردیم دو تا بهم داد....................مادر مادر بزرگم صد وبیست سالشه دیدمش لباس ورزشی پوشیده داره نرمش میکنه بهش گفتم ننه جون شما هم ورزش میکنی؟گفت:چرا که نه ...گفتم :فیسبوک هم میری ؟؟؟خخخخخخ گفت:پ ن پ . از فیسبوک میگردم.فکر کردی دوست پسری که الان تو فیسبوک داری کیه ؟؟؟؟؟؟؟دو دستی زدم تو سر خودم.

❤ƬƛƦԼƛƝ❤
ساعت20:26---12 اسفند 1393
پـــــــروردگارا .....

دست نياز را به درگاه تو دراز مي کنم
و از کسي خواسته هايم را طلب مي کنم که هيچ گاه بر سرم منت نمي گذارد .
آرزوهايم را به تو مي گويم .
به تو که هميشه راز دار مني .

صمیمی تر از هميشه سر بر آستان ملکوتيت مي گذارم
و در دل دعا مي کنم و از تو مي خواهم که آرامش ، برکت و سلامتی را
برای خودم ، عزیزان و دوستانم ارزانی داری

الهی آمین


❤ƬƛƦԼƛƝ❤
ساعت20:26---12 اسفند 1393
دیشب به شوخی به بابام گفتم چی میشد جوونیت یکم بیشتر کار میکردی ماهم پولدار میشدیم،با حسرت سرشو تکون داد و گفت:اولا قصد ما از به دنیا اومدن تو این بود که دختر بشی و برکت زندگی،دوما از وقتی قدم نحست به این خونه باز شد برکت از زندگی ما رفت
سوما:گوه خوریش به تو نیومده...
یعنی دموکراسی تو خونه ی ما موج میزنه...
من دیگه هیچ حرفی ندارم...


❤ƬƛƦԼƛƝ❤
ساعت20:25---12 اسفند 1393
بـــه نــظــر مــن
نـصـیـحـت کـردن تــوی خــانــواده بــایـــد ســامــانــدهــی بــشــه!
یــنــی مــثـلــا عــیــنِ "مـعـایـنـه فـنـی" یــه بــرچــســب بــزنــن روت کــه
قــبــلــا نــصــیــحــت شــدی! دوبــاره یــکــی نــیــاد در مــوردِ هــمــون مــوضـــوع حــرف بــزنـــه ....
عــاغــا بــد مـیـگـم؟


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت8:03---12 اسفند 1393
ســـلام داداش خوبی شرمنده دوست عزیز که دیر جواب دادم چون پدربزرگم وفات کرده بود برای همین جواب ندادم الان دیگه در خدمت هستم

۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت8:01---12 اسفند 1393
خاطره یعنی
یه سکوت غیر منتظره میان خنده های بلند..


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت8:00---12 اسفند 1393
به سلامتی زانوهام!!!
که توتنهایی چیزی هست بغل کنم سرمو بزارم
روش و گریه کنم.....


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت8:00---12 اسفند 1393
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میرهنامردیش یادت میره
بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره
وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره
فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:59---12 اسفند 1393
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:58---12 اسفند 1393
روزگاری خواهد رسید...
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای...
به یاد من...
ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی!
دلت هوایم را خواهد کرد...
به یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را...
مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی: من تو را میخواهم!


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:57---12 اسفند 1393
آخرین برگ سفرنامه باران این است..
که زمین چرکین است...


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:56---12 اسفند 1393
هر چه آید به سرم باز گویم "گذرد"
وای از این عمر که با "میگذر" می گذرد!!


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:55---12 اسفند 1393
تحویــــل نمـــــی گیــــرمــ ســــالــــی را کـــته ...
بــــدون حضـــــور تــــو تحــــویـــل شــــــــود...


۰۪۫s۪۫۰۰۪۫i۪۫۰۰۪۫n۪۫۰۰۪۫a۪۫۰
ساعت7:54---12 اسفند 1393
بـــہ ωـَــلآمـتـــے مَــלּ
مَـنــے ڪِـــہ { بــآ ωـِــنِ ڪَـمَــҐ }
{ ڪِـثــآـᓅـَــت ڪـآرے } هــآے כُنــیــآ رو כیــכَҐ
مَــنــے ڪِـــہ تــو اوجـ { نــآرآـפـَــتــے }
{ لَــبــפֿـَــنــכ } زَـכَمــو گُـــᓅــتَـــҐ { פֿـــوبَـــҐ }
آرِه مَــنـے ڪِـــہ از {ـכوωــتــآҐ } زیــآـכ ضَــربِـــہ פֿــورכَҐ
مَــنــے ڪِـــہ هَــر { פֿـَــرے } از جــآش بُـلَــنــכ شُــــכ
اومَــــכ و تــو زِِنــכِگــیــҐ { כِـפֿـــآلَــت } ڪَــرכ
مَــنــے ڪِـــہ تــو כُنـیــآے { وآـᓆـِـعــے } وَ { مَــجــآزے } ڪُـلــے { כوωـــت } כآرَҐ
اَمــــآ ڪَـــωـــے { نَـפֿـــوآـωــت } پُــشـتَــҐ وآیـــωـــــہ
مَــنـے ڪِـــہ פֿــیــلـــــے هــآ رو { آروҐ } ڪَــرכَҐ
امــآ هـیــچـ وَـــᓆـــتـ نــآرآـפـَــــتــیــҐ رو { بــروز } نَـــכآـכَҐ
و اگَــر { بِــروز } כآـכَҐ ڪَـــωـــے آرومَــҐ { نَڪَــرכ }
بــآز مِثــلِــہ هَــمـیــشــہ
פֿــوכَمَــҐ و פֿـــــوכَҐ
و ایــــــــــــــלּ
نُـــᓆـــطـــہ { پــآیــآלּ } مَـــنِــــــہ


DUYĞU
ساعت0:08---12 اسفند 1393
بین شخصیت های کارتونی که دوسشون داریم

پینوکیو با همه فرق می کند

نه به خاطر پری مهربون ؛

به خاطر اینکه می خواست ” آدم ” بشه !


DUYĞU
ساعت0:08---12 اسفند 1393
خــــدایـــا به آسمانت بگو ؛

تا می تواند برف هایش را به زمین هدیه دهد !

آنقدر که بشود آدم ساخت . . . فقط آدم !

حتی برفی و سرد ! آدم هایی که تو ساختی عهد شکنند !

اما آدم های برفی عمرشان به شکستن عهد و پیمان نمی رسد !


DUYĞU
ساعت0:07---12 اسفند 1393
گاهی اوقات باید بگذری !

و بگذاری و بروی . . .

وقتی می مانی و تحمل می کنی ؛

از خودت یک احــــمق مـــــی سازی !


atefeh
ساعت18:39---11 اسفند 1393
↰ بی اعتمادم ↱

↰ميدونی چرا⁉⁉↱

⇈چون کبريتی دستمو ⇈

⇍سوزوند که روش نوشته بود⇏

↩بی خطر↪

⇙هِی رفيق به ‌هر کسو ناکس⇘

☜ #اعتـــــــــــــــــــماد نکن☞


atefeh
ساعت18:39---11 اسفند 1393
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..

اگر برف بیاید هست..

اگر برف نیاید نیست..

مثل دنیای مــن..

اگر تــو باشی هستم..

اگر نباشی …..!


atefeh
ساعت18:38---11 اسفند 1393
سیگار بهانه است..
و من بــــــاز...
عمیق تر پک می زنم...
تا خاکستر کنم...
روزهای بر باد رفته ام را...!!!


atefeh
ساعت18:37---11 اسفند 1393
رفــــاقــتِ مــنو عشقـَــــم مثـلـــــہ پـیــــازه...

لایـــــــہ هاش بـہ هم چـسـبـیــכه...
هرکـــے بخـــواـכ جـــــכاموטּ کـنــــہ اشـکـش כرمیــــاـכ


atefeh
ساعت18:37---11 اسفند 1393
بـه سـلامـــــتـی آرمــیــن 2 اف ام

کـــــــــــــــــ . . . . . ــــــــــــــــــه

یــــــادمــــــــــــــــــ ــــــــون داد

کـسـیـکـــــــــــه خـیـانـت مـیـکـنـه

نـبـایـــــــــــد تـــــــــــــرکـش کـرد

بـایـ⇠ــــــــد دفــــــــنـــــــش کـرد !


atefeh
ساعت18:37---11 اسفند 1393
با تـــــــــو نیستـــــــــم,

با تـــــــــو نیستـــــــــم,

به خــــــــوבت نگیر, اصلا تو یکے نخــــــــوان..

בارم با خـــوבم زمزمه میکــــنم..

با خـــــوבم حـــــرف میزنم

בلگـــــــیرم از اـבم هایے که مے اینـב و

مے رونــــב و پشت ســـرشان را هم نـــگاه نـــمے کنـــنــــב.

نمے بیننـב پشت ســــرشان به جاے کاســــه ے اب,

اشــــــک ریخته مے شــــــوב...

به جاے خـــــــــבاحافظے بغــــض مے کننـב...

از تو בلگــــــیر نیستم عشــــقم,

رفـــتن حــــــــق اـבم هاست!!

سر به گـــــوش من بگـــــذار و ارام بگـــــو:

"ـבوســــــــــــتت בارم"

از چــه مے ترسے عشـــــــقم؟!

فـــــــرבا בوباره مے توانـــــے انـــــکار کنـــــی!!!


atefeh
ساعت18:36---11 اسفند 1393
ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻗـــﺎﻧـــﻮﻥ ﺩﺍﺭﺩ !

ﺍﻟﮑــﮯ ﻧﯿﺴﺘـــ !

ﺑﺎﯾـﺪ ﻣﺤﮑﻤـ ﺑﺎﺷـــﮯ ،

ﻣﺘﯿـﻦ ﺑﺎﺷﮯ ،

ﯾﮑـ ﺩﻝ ﺑﺎﺷﮯ ﻭ ﯾﮑـ ﺭﻧﮕـ !

ﺑﺎﯾـﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻣـ ﺗﻮﺍﻧﺘـ ﺗﮑﯿـﮧ ﮔﺎﻫـ ﺷﻮﮮ !

ﺑﺎﯾـﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﺑﺸﻨﻮﮮ !

ﺁﺭﺍﻣـــﺶ ﺑﺒﺨﺸﮯ !

ﺑﺎﯾـﺪ ﺑﻐـﺾ ﻫﺎﯾﺘــــ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﮮ ...

ﺑﺎﯾـﺪ ﺳﻨﮕﯿـﻦ ﺑﺎﺷـــﮯ !

ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﮮ ﭘِـﺪﺭﮮ ﮐﻨـﮯ !

ﺯﻣﯿـﻦ ﺑﺎﯾـﺪ ﻟﺬﺗــــ ﺑﺒﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑـﮧ ﮔﺎﻣﻬــــاﮮ ﺗــﻮ ﺭﺍ ﻣﮯ ﭘﺬﯾﺮﺩ !

ﻭ ﭘﺮ ﺭﻧﮕـ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤـﮧ ﮮ ﺍﯾـﻦ ﻫﺎ، ﺑﺎﯾـﺪ ﻣَــــــﺮﺩ ﺑﺎﺷـــے


atefeh
ساعت18:36---11 اسفند 1393
مــن بــــه ↩ عــشــْق ↪ اعـــتقــــــــادے‏ نــــــدارمــــــ

نمــــــــــی خــوامــــــ عــــــــآشـــــــــــــق شــــــــــمـ

................ چـــــــــــــــــــــونــــــ ـــــــــــــــ ............

عــــــآشــــــق شــــــدنـــو دوســــــ نـــــــــــــدارمـــــْ

نه مـــشتــی ! فــــک نَکـــــــن شـکــــــسـت خـــوردم

امـا شـکـســت خـــیلـیا رو دیــــــدم با چـــشـم خـــودم


atefeh
ساعت18:35---11 اسفند 1393
ســـــَر یہ جروبَحـــــث ســـــاده چقـــَــد دور شدی ازم

یـــــادتہ میگُفـــــتے وِلت نمیـــــڪُنم بہ قرآن قســـــم

بہ هر کے دل بســــــــــتَم ازش بــَــــــــد دیدم

دیگہ عاشـــــق نمـــــیشَـــــم از عِشـــــق تــَـــرسیدم

مـــــیگن بہ هـــــرچے بــِـــخندی ســَـــرٺ میـــــاد

خــــُـدا بگـــــو بہ تنـــــہایے ڪے خَنـــــدیدَم


king_girl
ساعت15:45---11 اسفند 1393


بـــه بعـــــــــــضـــيـــــــــا بايـــــــــــــــــد گـــــــــفـــــــت

اگـــــه لـــــــايكـــــــــــــت ميكـــــــــنــــــم واســــــــــه

مـــــــتــــن قـــــشـــــنگـــتــه نــه خـــــــود مـــشـــنگــــت

خــــــــــــــودتــــــــــ و نـــــــگـــــــیــــــرعـــــ ـــزیــــــــــــزم

خــــــــــــــــود درگـــــــــیـــــــــری مـــــیـگــــــــــــــــیــــ رے

هـــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــه


nadiii
ساعت14:53---11 اسفند 1393
هیس. . .
بگذارید برود. . .
ماندن التماسی نیست. . .
بهای سنگینی دادم تا فهمیدم. . .
کسی که قصد ماندن ندارد را باید راهی کرد. .


nadiii
ساعت14:53---11 اسفند 1393

مــــــنظورم بــــــه
خیلیــــــــــــاس
کـــه بــــدونـــــــــــن
اینجوریــــاس☞
√همـــــــــیشه ســـــرم
بـــــــــالاس
چــــــــون بالاســـــرم
خـــــــــداس√
♡خــــیلی وقـــتا تــو
خــودمــــــــــــم
چـــون مـــــن عاشـــق
خــــودمـــــــــــم♡
✘گــــاهی وقــتا
هستـــم رو فـــاز
گاهــــی وقتــــام
هـــی فــاز رو فـــاز✘
††حــــالا شــــمام هــــی
بـــــــه خـــــــــــودت†† ⊆بـــــــــــــــــناز


اریکا
ساعت14:32---11 اسفند 1393
ﺗﻨـﻬﺎ ﭼﯿـﺰﯼ ﮐﻪ ﻃﻌـﻤﺶ ﻫـﯿﭻ ﻭﻗـﺖ ﻋـﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﺷـﻮﺩ ... ﺟـﺪﺍﯾﯿـﺴـﺖ ... ﻫﻤﯿـﺸﻪ ﺗـﻠـﺦِ ﺗـﻠـﺦ ...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 9 اسفند 1393برچسب:,

] [ 15:25 ] [ علیرضا ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه